مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

برای نارنجی ترین پرتقال دنیا !

هرگز نگفتمت که چرا پرتقال من شدی ، حتی نگفتم که رنگ نارنجی چقدر به وجدم می آورد .اصلا هیچ وقت فکر نمی کردم کسی را پرتقال خطاب کنم. آن هم پرتقال من ! آخر پرتقال بودن خیلی سخت است می دانی ؟

پرتقال ، نارنجی ، ترنج ... 

این واژه ها برای من هیجان انگیزترین ها بودند همیشه ... 

تو نمی دانستی که نارنجی نام تخت من است. آخر رنگ پرتقال های توی کارتون هاست .تو نمی دانی که آباژور اتاقم نارنجی ست ، اصلا از کجا باید می دانستی که تخت من چقدر با هویت است و برای خودش نام فاخری دارد. پرتقالی بودن الکی ست مگر ؟ نام شناسنامه ایش ترنج است و نام خانگیش نارنجی ! تختم را می گویم... 

تو حتی این را هم نمی دانی که من هر روز برای دیدار با خدا چادری سر می کنم پر از شکوفه های نارنجی... احساس می کنم گل های ریز نارنجی آرام ترم می کنند و آراسته تر ... 

می دانی ؟برای پرتقالی بودن باید خاص باشی ، باید فرقی با همه ی دیگرها داشته باشی...

بگو ببینم اصلا چطور شد که تو شدی پرتقال من ؟! آخر پرتقال بودن خیلی سخت است می دانی ؟! 

پرتقال داشتن از آن هم سخت تر ...

اینها را فراموش کن ، به من بگو چرا انقدر زود رسیدی ... اردیبهشت برای رسیدنت کمی زود نبود ؟ پرتقال ها خاص ترین ، معمولی های دنیایند . 


+ برای پرتقالی که شبیه هیچ کس نیست . 




نظرات 16 + ارسال نظر

معلومه که شکی در آهنگین بودن فارسی نیست....
شما تشریف بیار شیراز، ما دست به سینه در خدمت می‎ایستیم....
شربت بهار نارنج و خاکشیر و فالوده و بستنیِ اصلِ اصلِ اصل.
دیگه حافظیه و سعدیه و باغ ارم و خاجو و نارنجستان قوام و... اینها هم که تو شاخشه به قولِ معروف

اصلا شیرازی ها خود بهارن ... سخاوتمند ! و البته نزدیک به روحیات ما شمالی ها ... تا حدی !
و جبرانی برای محبت شما نیست جز لبخند...
فقط می تونم با لبخند پاسخ این حس خوبتون رو بدم.
شربت بهار نارنج ، خاکشیر و فالوده ... وای وای وااای ...
بستنی اصل اصل اصل...
چقدر باید بودن در اونجا به من خوش بگذره ... چقدر

چوپان 1394/03/16 ساعت 15:36

1-تو هم که از دور میخوره از اونایی باشی که من جذبت میشم.مطمءنم از نزدیکم همینطوره
2-چوپان خانومه اصلا...
.
من واقعا حرفی بریا گفتن ندارم!الان مخم کاملا زده شده و چون رباتی در اختیار شما دوتن هستم :D
کی و کجا؟!

خیلی بهم لطف دارید واقعاجوری که آدم شرمنده میشه...

آویش خودت برنامه اوکی کن !

منم حرفی ندارم قطعا ... من لطف ندارم تو که می دونی چقدر راحتم ! پس اگه تعریفی می کنم کااااملا جدیه

سلام مگی جونم
خوبی؟
پرتقال میوه مورد علاقه منه، نارنج و نارنجی و هرچی بهش مربوط بشه رو هم دوست دارم
عکست زیباست
یادته گفتم کاش بارون بیاد؟
اصلا قابل باور نبود اما عصرش رفتیم بیرون و یه نم بارون زد!!!!!
احساس کردم این بارون اختصاصی برای من فرستاده شد!

سلام عزیزکم !

وای چقدر جالب ... اتفاقا تو هم بهار نارنجی از دید من ؛) چراش رو هم باید خودت بدونی فیش جان :دی
ممنونم بهسای گل... چشم هاتن که زیبا می بینن ...
باور می کنی من چقدر انرژی فرستادم که بارون بیاد اونور ؟! می خواستمم ازت بپرسم که نشد ...
تو خیلی ویژه ای پس خدا حق داشته بارون خاص و ویژه برای دلت بفرسته

آویشن 1394/03/16 ساعت 00:39

ممگی عکست بی نظیره.مثل خودت پر از انرژیه مثبته.
چوبان مهربون اتفاقا من متوجه شدم شما چی میگی.والا به من که باشه میگم بعد امتحانای من و مگهان بیا یه برنامه بزاریم اصن سه نفری بریم سینما .هم فاله هم تماشا.منم که عاشق پیدا کردن دوستان جدید.تو هم که از دور میخوره از اونایی باشی که من جذبت میشم.مطمءنم از نزدیکم همینطوره

اوه لطففف داری آویش ... ولی عین ذوق شخصیت خودمه :))
چوپان خانومه اصلا...
من سکوت می کنم شما دو تا با هم اختلاط کنید :دی

من عاشق آب پرتقال و رنگ پرتقالیم
حتی با اوردن اسمش عطر آب پرتقال به مشامم میرسه ^_^

اوم !
منم عاشقشم ... :)

اون عینِ عینِ حقیقت بود مِگی جان... اون جمله رو از یه خارجی شنیدم اولین بار... گفت حرف زدنِ فارسی زبونا مثلِ شعر میمونه. قشنگیش رو میگفت. منم از اون به بعد چیزِ قشنگ میبینم میگم بعضی وقتا که حس و حالِ خوبی دارم
+چادر کردن.. یعنی بهارنارنج رو رو روی چادر میریزن و خشک میکنن تا بعدا هم دمنوش ازش درست کنن، هم تو چایی میریزن، هم بعضیا عرقش رو میگیرن و شربتش رو درست میکنن.... شما تشریف بیارید شیراز، ما همه‎ی اینا رو به اضافه ی فالوده‎ی شیراز در خدمت شما هستیم مگهانِ عزیز
+ راستی میشه ما هم اظهار نظر کنیم؟ این عکسِ جدید کلا انرژی نارنجی میفرسته تو کائنات

چه جالب ... اینکه زبان فارسی آهنگینه که هیچ شکی توش نیست . هست ؟!:)

حدس زدم باید همین باشه... چه دلم خواست از نزدیک شاهد چادر گردن باشم !
اوه ! یک عزیز شیرازی دیگه هم هست که وسوسه م کرده برای اومدن به اونجا !
شیراز خیلی خوبه ... خیلی :) شاید بشه بیام ... چقدر خوووب میشه حالم اگه بشه ها
+ راستی ؟! خودمم این حس رو دارم ذوق از پیکسل های این عکس داره بیرون می زنه انگار ... ذوق نارنجی !
+ کامنت هام به هیچ طریقی براتون ثبت نمیشه چرا ؟

شادی 1394/03/15 ساعت 13:33

بوووووس بوووس

شادی 1394/03/15 ساعت 13:26

من چادر گل نارنجی ات رو دیده ام ،اگه گفتی کجا؟
تو همون وبلاگ که تو پرشین زدی یه چند روزی...
نزدیک به تولدت بود .١٢بهمن تولدته،درسته؟
حافظه ام گاهی همه رو به شک میندازه که دارم پیر میشم...

باهوش ها اصلا پیر نمیشن ... اصلا و ابدا !
درسته باور می کنی منتظر بودم کسی بگه من این رو ؟ :)
که چادرم رو می شناسه :) ؟ ...
حس خوب و جالبی بود ...

چوپان 1394/03/15 ساعت 11:41

یه دندون نیشتو اگر ومپایری کنی.میشه عین من!
چون شبیه من افتادی گفتم خوشگله دیگه
.
راستی تا آویشن جان اینجا هستن! خاخور منکه مگهانو نخریدم برای خودم:)) اون سری هم چون از 3هفته پیش بدلایل محتواییه این فیلم دلم میخواست با کسی برم که درکش شبیه درک من باشه وایشون قولشو داده بودن و زدن زیرش:| دلخور شدم.وگرنه بیرون رفتناش با سایر دوستاش که اصلن به من تازه دوست مربوط نمیشه :)

عه :))) شبیه میشم جدی ؟!:دی
تو خانوم تر از منی البته ها !

مگهان اصلا خریدنی عست مگر ؟! بله کار بنده ناپسندیده بودیده برای همین چوپون ناراحت شدن ...
چقدر غلیظ گفتی به من ربطی نداره بیرون رفتنش با سایر دوستاش :)))

چوپان 1394/03/15 ساعت 10:15

عکس با عینک آفتابیو دیده بودم میخاستم بیام بگم خیلی زشته !عوضش کن :D
گفتم ولش کن انرجی منفی میشه!
الان اومدم اینو دیدم
بسییییییییییییییییییییییییی کیفور شدم
خیلی خوشگله
عوضش نکن!

خواهرم هم گفت که این بده !
می خواستم بذارم واسه تلگرامم :دی
انرنجیش نارنجی هست الان ؟! :)
اینجا عین شخصیت خودم هستم... ذوق دار خوشحال

همه چی رو پرتقالی کردی.
جدا از رنگ، بوی پرتقال هم یادت باشه.

یادم هست و بود :)

بوش ...اصلا پرتقال من بخاطر بوش پرتقال شده

عزیزم متن قشنگ و پر از احساسی بود و از صمیم قلب برات آرزو میکنم که هر چه به صلاحته و خوشحالت میکنه بزودی برات رخ بده.در ضمن منم التماس دعا دارم خانم

:)
خبر خاصی نیست و اصلا داستان هم عاشقانه نیست .
شما هم من رو دعا کنید که محتاج ترم

+سه تا میوه‎ای که من بیشتر از همه دوست دارم اینا هستن(البته وقتی من میگم میوه‎ای رو دوست دارم، صرفا بحثِ خوردن ومزه و اینا نیست... کلا خراب و در به درِ طبیعتم و هرچی که بهش مربوط میشه):
1-انار 2-پرتقال 3- سیب
+ تو شیرازِ ما، بهار نارنج چادُر میکنن... من از بچگی، عاشق این کار بودم. وقتی از چادر نماز با شکوفه‎های نارنجی نوشتی، من رفتم به فکرِ شکوفه های بهار نارنج
+ راستی این جمله خیلی خوبه. خیلی: "تو نمی دانستی که نارنجی نامِ تختِ من است".... مثلِ شعر میمونه

انار ... عشق است اصلا ... رنگش طعمش بهشتی بودنش ...
غوغایی ست برای خودش ...
بهار نارنج چادر کردن یعنی چی ؟ چقدر قشنگه شیراز شما و اصلا همه چیزهاش ...
+ راستی چقدر خوبه که مجید عزیز چیزی رو خوب ببینه ! و مثل شعر حتی نوشته ی بداهه ی من رو ... ببین چقدر لطف و مهر در دلش نهفته ست :)

سپیده 1394/03/14 ساعت 23:30

پس بگردم پیدا کنم پرتقال فروش رو

همین دور و براست :)

آویشن 1394/03/14 ساعت 19:51 http://dittany.blogsky.com

نارنجی رنگ انرژی بخشیه پرتقال کلا خوبه مخصوصا که تامسون باشه،اونم واسه حیات ما؟!
تعجب نکن تو با یه آدم شکمو طرفی پس کل متن و ول میکنه میچسبه فقط به همون تیکه ی خوراکی حتی اگه فقط اون تیکه یه واژه باشه واسه تعریف از کسی
من یه زمستونیم و پرتقال رو به اندازه ی تو دوس دارم.خواهشا دوست داران من دعواشون : نشه،پرتقال زیاده به همه میرسه

: )

مری 1394/03/14 ساعت 19:25

مگهان من سلام عشقم...
خوب بود ....این پستی که عنوانش نارنجی بهترین اغوش دنیاس رو دوست می داشتم ... قشنگ بود
اینکه عکستو توی پروفایلت گذاشتی برام عجیب بود ... اخه تو خیلی مقید بودی عکست دیده نشه...نمیدونم شایدم من اینطوری فک می کردم
سر اون نمازهای قشنگت که پر از احساسه مری رو یادت نره میشه؟؟؟؟

:)
سلام مری عزیز
انگار آنقدر ها ترسناک نبود شناخته شدن و کمتر اهمیت میدهم به شناخته شدنم ...
اگر قابل باشم و حافظه یاری کنه حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد