مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

کمال همنشین

+ کی با هم افطاری بخوریم؟

- هر وقت که تو بخوای

+ قرارمون باشه واسه همین هفته

- نمیچسبه بهت بدون روزه

+ باهات روزه می‌گیرم که به هر دومون بچسبه...

- پس بمون بهت بگم که چه روزی روزه بگیری

+ عالیه



هشتگ آدمای تاثیرپذیر 

اگه حوصله داشتین بی‌اسم و با اسم می‌تونین حدس بزنین و خوشالم کنین:دی

یکی‌تون ازم پرسید مگی پسر چند سالشه؟ 

برام جالب و بامزه بود که اگه دوس داشتین حدس بزنین لطفا، کنجکاوم بدونم با چیزایی که ازش گفتم فک می‌کنید چند ساله باشه مثلا؟

لباس خواب سبزآبی روشن

بعضی وقت‌ها با خودم فک می‌کنم چی میشه آدما این همه همدیگر رو نمی‌فهمن؟ یا چی باعث این همه کژفهمی میشه؟ بارها شده پسر چیزی ازم خواسته و خراب کاری کردم و بالعکس.

مکالمه‌ی ما در فروردین سال ۹۹

+ من یه لباس خونه‌ی راحت نیاز دارم(این رو بهش میگم چون خیلی رفیق خوبیه و عموما اگر چیزی طلب کنم یادش میمونه و چند تا مدل از سایت یا پیجی پیشنهاد میده)

اما این سری اشتباه کردم، چون پسر همون لحظه جای پیشنهاد، خودش یه لباس خواب تورتوری به اضافه‌ی رویه‌ش برام سفارش میده

تازه چون آدمیه که به همه‌جاش فکر کرده لباس خواب تورتوری خالی نخریده و رویه‌ش هم خریده که یه لباس آستین دار ساتنه و اینجوری اگر سردم شه میتونم اونم روش بپوشم، یا حتی وقتی وسط شب بخوام برم آب بخورم میتونم اونو تنم کنم که سرما به تنم نشینه

می‌دونم باورتون نمیشه ولی پسر همینقدر بامزه‌ست. 



* اینقدری اتفاق عجیب و دوس‌داشتنی بود که لازم بود بیام اینجا و برای بعدا هام ثبتش کنم:))



چند وقته یه اتفاقی بسیار زیاد باعث درگیری ذهنیم شده، بعضی روزا میگم اقلا کاش اینجا امن بود و می‌تونستم بنویسم. اما نیست دیگه، نیست:(