مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

٣وم عید

حوالى ٤:٣٠ دقیقه ى صبح...

روى تخت اتاق کاملاً تمیزم دراز مى کشم(عموماً اتاقم تمیز نیست)، میز آرایشم را مرتب مى کنم، آرایشم را با دقت و آرامش پاک مى کنم،  بعد از ٥ روز که در مضیقه ى پد پاک کننده ى آرایش بودم امروز بالاخره صاحب یک بسته پد شدم. کرمم را بر میدارم و مى خزم زیر پتوى سبک بهاره ام... 

چراغ کوچکم را روشن مى کنم و کتاب نیمه تمامم را پیش تر میبرم. 



+ امشب لیله الرغائب بود، نه سر مزارش رفتم، نه آرزویى کردم و نه دعایى... 


نظرات 3 + ارسال نظر
دیانا 1397/02/26 ساعت 18:47 http://mohiig24.blogsky.com

من همیشه فردای شب آرزو ها خبر میشم شب آرزو ها بوده :/

دلژین 1397/01/05 ساعت 23:01

بیا بهت پد بدم
وفوور پد آرایشی دارم

خدایى من الان مدتهاست آرایش نمیکنم ولى استفاده م از پد خیلى زیاده
میفرستیشون برام؟

شباهنگ 1397/01/03 ساعت 06:19 http://nebula.blog.ir

چرا اینجوریه واقعا؟ همه‌ی شبا رو زار می‌زنیم و دعا می‌کنم و امشب که می‌رسه لال می‌شیم انگار

نمى دونم چجوریه بخدا... فقط میدونم نه واسه خودم دعا کردم نه واسه تو و بقیه عزیزام
هعى...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد