از اینکه به بچهی نداشتهی آیندهم فکر میکنم خوشم میاد.
از اینکه هیچوقت برای ازدواج با کسی تلاشی نکردم خوشم میاد.
از اینکه شبها قبل خواب اونقدر خسته نیستم و میتونم به کارایی که کردم فکر کنم خوشم میاد.
از اینکه وقت خواب کف پام رو بچسبونم به دیوار خوشم میاد.
از اینکه اونقد اعتماد به نفس دارم که بدون آرایش و خسته خدمت جناب پسر برسم خوشم میاد.
از اینکه بعد مدتها با خودم عهد بستم ۱۵ روز هر شب قرآن بخونم خوشم میاد.
از اینکه کارم سبکتر شده و زندگیم با کیفیتتر خیلی خوشم میاد.
از اینکه لباسهای قدیمیم رو احیا کنم خوشم میاد.
از اینکه پیشنهاد خرید لباس بهم میدی خوشم میاد. از اینکه میگی اگر خوش دوخت بود اون یکی هم بخریم خیلی خوشم میاد.
از اینکه برادرم تو کتابهاش قرآن داره خوشم میاد.
از اینکه با خواهرم همکارم خوشم میاد.
از اینکه بعد این همه سال هنوز فکر مهاجرت تو سرته خوشم میاد.
از اینکه مامانم ناامید نیست و مشتاقانه منتظر روزای خوبه خوشم میاد.
از اینکه آدمها درآمدم رو حساب کنن بدم میاد.
از اینکه نمازام همش دیر میشه بدم میاد.
از اینکه نمیتونم خواستههامو بیان کنم بدم میاد.
از اینکه با ۲۹ سال سن هنوز لجبازی میکنم بدم میاد.
از اینکه هربار با هم پیتزا و ساندویچ میخوریم کوفتمون میکنی بدم میاد.
از اینکه خوشم میادهای زندگیم بیشتر از بدم میادهای زندگیمه خیلی خوشم میاد.