دلم یه جوریه، در عرض چند دقیقه، تصمیم گرفتم و اون بلیت برگشت گرفت و من بلیت رفت... سر کار بودم، هنوزم سر کار هستم و شب نخوابیدم. چون کارا خیلی زیاد بوده، هنوزم زیاده... اما با این وجود خوشحالم که تصمیم گرفتم و دارم میرم، سفر وقتی آدمو بزرگ میکنه که لا به لای هزار تا کار و مشکل براش جا باز شده باشه
هنوزم باورم نشده، چطور انقد یهو شد؟ گرچه تنها نمیرم اما میدونم بهم خوش میگذره و سفر تنهایی فقط برای یک روز و برای فکر کردنم خوب بود.
التماس دعا
ما رو فراموش نکنی
دعالازمیم خیلی
حتما دعات میکنم، باور کن نمیگفتی هم یادت بودم دختر
خوش به سعادتت.
سفر بی خطر.
سلام من به آقا برسون بگو دلتنگم و منتظر دعوت ...
ممنون عزیزم، چشم انشالله