مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

بی حسی بدترین حال دنیاست.

بی حس شدم، خیلی بی حس شدم نسبت به تمام وقایع روزگار... 

زندگی یادم داده که همین راه راست و کتاب و آشپزی رو باید ادامه بدم و به آدمهای دور و برم بی حس باشم. هرچند که کسی هم دور و برم نیست...


 

 دیشب پست نسبتا طولانی ای نوشتم و آپ کردم، در نهایت برش داشتم و فکر کردم روا نیست که کسی روزش رو با خستگی های من شروع کنه... کل پست رو میشد تو جمله ی اول خلاصه کرد "بی حس شدم، بی حس... " 


+ من بدونم تعارف باعث دلتنگی هیچ کس نمی شم و هیچ کس از سر رفع دلتنگی باهام تماسی نمی گیره و از گوشی و هرچی ارتباطاته حالم به هم می خوره... اینه که خیلی کم گوشیمو دستم میگیرم و فقط در شرایطی تلگرامم رو باز می کنم که اتفاقی تو نوتیفیکیشن یا ناتیفیکیشن یا هرچه شما میگین ببینم اسم دوستامو... در غیر این صورت دستم به باز کردنشون نمیره