مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

چای دستم بود و به اتفاقات دور و برم فکر می کردم، به شروع کاری که بهش بی علاقه ام، به درس و دانشگاه، به روزای بی دلیل سخت امتحان، به انجام کارهای نیمه تموم، که یکباره تو اومدی، تو اومدی و سختی ها رو، بی علاقگی ها رو تموم کردی... 

برات چای ریختم، حرف زدم، حرف زدی، سوار تاب شدم و تو با چشمهای معصوم و ابروهای پهنت نگاهم کردی، من نگاهت کردم. من با لبخند نگاهت کردم، نشستیم و ساعت ها به صدای پرنده ها وجیرجیرکها و دارکوب گوش کردیم. 

تو گفتی اینجا خیلی خوش می گذره و من تایید کردم و تاکید کردم البته فقط با تو... :)

باغچه : )



یه روز که با عمه اینا و خونواده ناهار رفتیم ناهار بیرون ... یه فرمی آوردن برامون و گفتن اینو پر کنید !

ما همه قیافه ها آویزون که نععع :((

خانومه یه کم خواهش کرد 2 تا برگه نظر سنجی داد بهمون گفت اقلاً دو تا پر کنید !

یکی رو من گفتم و خواهر نوشت اون یکی رو هم حواله کردیم شوهر عمه جان ! 

یه سوال بود این وسط که شما از چه طریقی با این مجموعه آشنا شدین ؟! 

10تا گزینه داشت که تیک بزنی:)) ! یدونه هم اون ته نوشته بود سایر موارد :)) !!! حالا اون سایر موارد چی می تونست باشه الله اعلم !!! 

برادرم گفت یعنی ممکنه یه منگولی بزنه سایر :)) :دی ؟

دیگه کلی خندیدیم یهو شوهر عمه اومد بالا سرمون گفت اینم برگه ی نظر سنجیِ من ! بذارین رو مال خودتون !

اینم فرم پر شده توسط شوهر عمه بگذریم که با بی دقتی همه رو زده خوب!!! کلیک کنید !

به سوال 7 دقت کنید ! واقعاً سایر به نظرتون چی می تونه باشه :)) شوهر عمه جان زده بودن سایر!!!!! :)))

میگه زدم سایر که بشینن فکر کنن یعنی من از چه طریقی با اینجا آشنا شدم که تو گزینه ها نبود :دی


---

امروز از صبح که پاشدم دلم می خواست یه جایی بودم ... !در چند قدمیِ باغچه ی ما یه برکه هست ... که واقعاً برای من عینِ بهشته... گرچه عکس اصلاً زیباییِ برکه رو نشون نمی ده اما براتون عکسش رو می ذارم.

امروز دلم همش اونجا بود متاسفانه شرایط برای رفتن جور نیست ، درس ها انبار شده و شب هم که بی دلیل و بی موقع مهمونی دعوت شدیم : )

عکس ها مربوط به یه روز خیلی خیلی سردِ ! از نوع 13فروردینی ... 

نمایی از برکه و نمایی دیگر

این هم تابِ من  : ) 90درصدِ فانتزی های دو نفره ی من روی همین تاب ساخته شده ... : )

نمی دونم چرا هیچ عکسی از باغچمون ندارم ! اوجِ قشنگیش اون زماناس چون هوا کمی سردتر از رشت هست خرداد تازه بهار میشه اونجا !

راستی اون چراغ های دراز رو ببینید که نصفش سفیده ! بابا جان داشتن مشکی می کردن پایه لامپ ها رو همون لحظه :دی !