مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

حس خوب یعنی ...

حس خوب یعنی ...

محل تولد علی خدا رو دیده باشی ، اون هم در چنین ماهی ... 



+ رمضان هفت سال پیش ، بهترین و سخت ترین رمضان عمرم رو تجربه کردم . روزه ، طواف دم ظهر و تشنگی تا پای مرگ .............

+ نه می دهد دلم رضا که بگذرم ز عشقت ، نه طاقتی که در رخ تو بنگرم من ... 

+ التماس دعا گفتن ها تکراری شده ، توصیه می کنم یک صفحه از نهج البلاغه رو در چنین شب هایی بخونیم ... 

حالا که سایز پاهات به چهل و دو رسیده.


پسر کی این همه بزرگ شدی ؟ 

تو همونی هستی که یه روزی کتونی تازه خریداری شده م رو پوشیدی و با ذوق گفتی انداژه شت ، انداژه ! خب فک می کردی همین که پات بره توی کتونی من یعنی اندازه ت شده. 

حالا امروز من به تقلید از تو کتونی خوشگلتو می پوشم ، بالا پایین می پرم و میگم اندازه ست ، اندازه ! و تو بهم می خندی و آه می کشی از ته قلبت... میگی مگهان من اون کتونی تو رو خیلی دوس داشتم . 


+ تو هنوز یادته اون کتونی رو ...... اصلا انگار دوست داشتنی ها هیچ موقع از بین نمیرن . باید بمونن و تبدیل شن به یه حسرت شیرین ! 

+ 18 تیر 81 زیباترین تاریخ زندگی منه . حتی اگه روزی خودم تاریخ های زیبایی تو زندگیم داشته باشم . 

+ ما عاشقانه ، پا تو کفش هم می کنیم .


مگه میشه نشه ؟


شب قدر ، شام خوب و یه مسجد عالی ... 


+ باید خوب بشه حالم دیگه... این یه بایده !

لج بازی هم به ما نیومده!


سوییچ ماشین رو گذاشتم جایی که مشخص شه دیگه نمی خوامش ، واقعا نمی خواستم پامو تو اون ماشین بذارم . تصمیمم قطعی بود ... به قول یکی از دوستان مثل فیلم ایرانی ها ! 

خواهرم ، همان دختر روسه! زنگ زد . حالش خوش نبود و گفت برم دنبالش ... 


+ هر تصمیمی بگیرم ، همه ی عوامل دست به دست هم میدن که نشه !خدا هم شوخیش گرفته با من ... :)

کافیه... خب؟

گاهی مشکل با ماشین بهتر ، ماهانه ی بیشتر و انواع باج ها حل نمیشه .  باید مشکل ریشه ای حل شه .


+ خدایا کاری کن بتونم ببخشم امشب ، همه رو ... 


حس خوب یعنی ...

جای یک ربع تو حموم و زیر دوش موندن ، دوش 5 دقیقه ای بگیری و بدونی که قدمی به سمت بهتر بودن برداشتی ... 


+ از حالا وضوم رو با کمتر از یک لیوان می گیرم . 

+ و هرکی میره حموم بعد از 7 دقیقه تذکر جدی میدم که بیاد بیرون :دی 

+ لطفا شمام قدم در این راه بردارید دوستانم ، خب ؟!

مگر تو از برای دل قصه ی وفا بگویی...


بعضی از امتحانات هستن ، که سرنوشت سازن ... 

مثل امتحانی که من این روزها پس دادم و هم چنان بهش دچارم ... 

مثل امتحانی که دقایقی بیشتر بهش نمونده و تو باید بری به جنگش ... 


+ آرزوهات که تموم میشن ، همه دنیات میشه نشستن و خوندن دعا و قرآن برای عزیزهات ... خودت که موفق نبودی ، کاش دیگرونت موفق باشن تا بتونی بهشون افتخار کنی :)

خدا مگهان ها را دوست تر دارد... باور کن فلانی!

تصمیم هایی که گرفتم و عملی نکردم ، زیاد شدن ... 

باید خیلی زود تک تکشون رو عملی کنم . 


+ روز بدی که نه ، روز شخصی خیلی بدی داشتم . 

+ خدا تحقیر کنندگان را دوست ندارد . 

+ خدا مشاوره بده های بی جیره و مواجب را زیاد دوست دارد . 

+ من از حالا یک مگهان کلیری دیگرم . درد داشت این تغییر ولی ارزشش رو داشت

+ من انرژی جواب دادن به کامنت ها رو ندارم ، پس اگه دوس دارین حتما جواب بدم ، کامنت نگذارید . 

+ از کامنت های بیا منو بخون خصوصی خیلی شاکی میشم. تو وبلاگ فلانی دیدیم بودی ، تو برای دیگران هر روز کامنت می ذاری و این قبیل ها مو به تنم راست می کنه .

من به بابام گفتم بی فکر!


باعث شدی تو دلم به بابام توهین کنم ، تو دلم سرش داد بکشم . 

تو باعث شدی ... 

نمی بخشمت ... 

خودتو نبخش ... 


+ من هرگز تو دلمم به پدرم توهین نکرده بودم . هرگز ...

+ یادم باشه که هرچقدرم عاشق بچه بودم ، اگه روزی متاهل شدم ، بیش از یک بچه به دنیا اضافه نکنم . ساپورت کردن چند بچه تو این دنیا واقعا سخته ... 

+ بارها مادرم سعی کرده خونواده ی پدرمو خوب جلوه بده ، اما هرگز موفق نبوده ! راستی هیچ زنی رو به اندازه ی مادرم با گذشت دربرابر خانواده ی همسر ندیدم. 

از ویژگی های منحصر به فرد زبان :)


همیشه با خودم فکر می کنم چطور واژه سازی اتفاق میفته ؟خب نظرات مختلفی هست درباره ی چگونگی نام گذاری رو اشیا ، افعال و کلا پدیده واژه سازی ... چیزی که مهمه این نیست . 

نکته ی جالبی که برام وجود داره اینه که چقدر به سرعت یه واژه میتونه بین اجتماع جا بیفته بدون ثبت در هیچ دیکشنری رسمی ای حتی ! 

نمی دونم یادتون میاد یا نه ؟ یه آقای کردانی بود تو دولت پیشین خوش پوش هم بود اتفاقا و وزیر چند میلیاردی !!! که مدرک ساختگی از دانشگاه فلان داشت ... 

ایشون باعث کلی ماجرا شدن تو کشور ما اون روزها و تو همون تب و تاب بود که یک واژه ی جالب ، از فعلی که آقای کردان انجام داده بودن ساخته شد ,کردان شد ریشه ی جالبی برای واژه سازی . یک استاد زبان شناسی بزرگ می گفتن که اتفاقا این واژه کاملا هم سر زبون همکارهای بلاد کفری افتاده و معانی مختلفی داره ، گفته می شد که در Urban dic هم این واژه ثبت شده . بعدتر گفته شد حذف شده و حالا هرچه... مهمش اینه که این واژه به همین باحالی و در عرض مدت کوتاهی ساخته شد! با ریشه ی فارسی از نام وزیر دروغین ایرانی !!!


Kordanization , Kordanification , kordanism

حالا برسیم به معانی : 

1. گرفتن مدرک دکتری بدون داشتن مدرک لیسانس !

2. فرد مهمی شدن (مثلا وزیر) با ارایه ی مدرک قلابی 

3. ت.ج.ا.و.ز ج.ن.س.ی به افراد زیر 18 سال !!! 


خلاصه ی مطلب اینکه دوستان واژه به همین راحتی و خوشمزگی ساخته میشه در همه ی زبون ها ، جدای از لون وردز یا همون واژگان قرضی که همه ی زبان ها دارن و روز به روز بهشون اضافه میشه ، این واژه سازی های یهویی رو هم اضافه کنیم می بینیم چقدر یادگیری یک زبان ، فرآیند پیچیده و البته جالبی داره . 



از دنیای واژگان:)


چند چیز مرتبط با زبان هست که مدت هاست می خوام ازش بگم و نمی گم ، اما کم کم انگار دوست دارم که بگم . یکی دو بار تو کامنت های بچه ها در وبلاگ خودم و چندین بار در وبلاگ دوستان متوجه شدم که دوستانی که زبانشون در سطح خوبیه ... واژه of رو آف تلفظ می کنن ، در حالی که این واژه کاملا متفاوت از off هست . 

تلفظ درستش Av هست دوستان ! و تلفظ کنید f رو :)


دوم تلفظ واژه ی Management هست ، که ما مدام این روزها ازش استفاده می کنیم و به غلط منیج منت اداش می کنیم . در حالیکه منجمنت درستشه . نباید اون وسط Age تلفظ کنیم . 


+ چون این دو مورد رو به کرات شنیدم گفتم اینجا بنویسم بلکه دو سه نفری اصلاح کنن تلفظشون رو ؛) :دی 


ساحره !


صدا باید مسحور کننده و محصور کننده باشه ! 


+ صدایی که فقط سحرت کنه که صدا نیست ...