بالاخره با دایی رفتیم دنبالش، دنبال اینکه همهی پولی که با تلاش(شایدم با خیلی تلاش) جمع کرده بودم رو برای کاری بدم. از نظر خودم منطقیه و از نظر همه غیر منطقی...
قبول دارم من هیچوقت بلد نبودم با این پولام کاری کنم که به قول همکارم پول رو پول بیاد. فقط خرج کردن رو بلدم... نداشتن اونی که میخواستمو، فروشنده سعی کرد رایمونو بزنه اما تصمیممون جدی بود و از خر شیطون پایین نیومدیم. مثل بچهها، گفتیم همون قرمزه رو میخوایم و قراره برامون تهیهش کنه...
+ عصر امروز به امور فوق گذشت، غروبش با رفیق تازهام، سین... اینکه میگم تازه منظورم خیلی تازه هم نیست، در مقایسه با چوپان و فاطمه و ... بهش میگم تازه
میگفتم، غروبش رفتیم خونهی سین و سه تایی فوتبال دیدیم و گفتیم و خندیدیم. برای اون اندک باقی ماندهی پولم برنامه ریزی کردیم و قرار شد فردا ساعت ۵عصر زیر پل صابرین همو ببینیم و بریم برای خالی کردن همهی حسابهای داشته و نداشتهم... دارم فکر میکنم اگر مجرد نبودم چی؟ بازم میتونستم خودم تنهای تنها برای اندک! اندوختهم تصمیم بگیرم؟
این کاملا بستگی به نظر خودت داره
قلب:)
سلام بلامیسر.
مهم اینه ثه تو راضی باشی از کارت.
اگه هستی کار تمومه ❤
سلام کر جان
کافه ۳۷ عه
حتی ممکنه از کنار همم رد شده میبوده باشیم
اسمشو نشندیم، چقدر پیر شدما
قبلنا اکثر کافههای رشت و میشناختم و میرفتم
راستی مگی نمیدونم دیدی یا نه تهران دابشو پنجشنبه هفته بعد اجرا داره ها گفتم طبق معمول خبر بدم :دی
من دیگه خرمالو رو اپدیت نمیکنم ولی اینجا هم اسمشه حس عجیبیه میخوام پاکشون کنم مشخصات جدید رو به خاطر بسپاره . زین سبب گفتم بگم من همونم :))
دیدمموم
دیییییدم
اگه میری باز جامو خالی کن چون این سری هم نیستم:((
من امروز میخوام برم یه چند قدم اونور تر ار زیر پل صابرین درواقع چند ساعت دیگه .برای فرار از شلوغیا تو کافه محبوبم بشینم سیب زمینی با پنیری که هیچ اپشنی نداشته باشه بخورم و درسمو بخونم .
امیدوارم کیف کنی با خرید پیش رو . :ایکس
هی خرمالوی خوشمزه، بگو بینم کافه محبوبت کجاست؟
من امروز رفتم و مرحلهی اول کارمو عملی کردم
همون حوالی صابرین