مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

من تو راه یه کافه دیدم، دوس داشتم اونجا بشینیم و اون پایه نبود، مثه همیشه...

بعد از سفر نیم‌روزی به یکی از شهرای اطراف، همراهم برام نوشت تو فوق‌العاده‌ای... 

با خودم فکر کردم چند وقت بود کسی بهم نگفته بود فوق‌العاده؟ اصلا واقعا براش فوق‌العاده بودم؟ یا شاید اونقدری با آدما ارتباط نداشته که همین همراهی کوچیکم باعث دلگرمیش شده و باعث شده فکر کنه من یه موجود فوق العاده ام! 


+  چقدر شبیه هم نیستیم، مثل اکثر دوستام، که شبیهم نیستن... 

+ دوستای خوبی که میبرنت شهرای اطراف و ببینی


نظرات 3 + ارسال نظر

چقدر دلم برات تنگ شده بود چقدر دلم میخواست اینجا اپدیت شه

سر همین چیزاست که همه جا تنها میرم اصن . جدیدا به دوست پیدا کردم اونم خیلی جاها شبیه منه باید ببینم حاضره چایی گاری ای بخوریم یا نه .

خرمالوی مهربونم... خرمالوی خیلی خیلی مهربونم
.
یجور‌خوبی شدم از خوندن جدیدا به دوستی پیدا کردم

آویشن 1397/10/09 ساعت 02:02

عذرخواهی من و پذیرا باش. تو فوق العاده ای دختر رشتی

ای بلا

شباهنگ 1397/10/07 ساعت 10:10 http://www.nebula.blog.ir

یادم باشه هر چند وقت یه بار بیام بهت بگم که تو فوق‌العاده‌ای
چون واقعا فوق‌العاده‌ای

شباهنگ...
هیچی ندارم بهت بگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد