محمد معتمدى عزیزم و ٧.٥ صبح تا همین حالا...
میخونه:
"یاد تو چه مى کند با حال خراب من..."
مى خونه:
"هجرت تا به ابد تقدیرم..."
٩ آذر نزدیکه و من باز ناخوشم، راه فرارى هم نیست، هنوز هم نتونستم روزاى تلخ زندگیمو فراموش کنم، شاید واقعا فقط و فقط یه رابطه ى آروم و سالم بتونه منو از گذشته ها جدا کنه... شاید، شاید...
آره مگی واقعا تلخ آذر ... من متولد ۱۴آذرم ولی ۱۴آذر امسال پدرم رو ازم گرفتواقعا تلخ بودنش رو از همین حالا فهمیدم ک چقدر آذر تلخه...من رو هم با تمام بدی ببخش
خداااااى من
خدا
اصلا باورم نمیشه، الهى روحشون شاد باشه
تسلیت میگم گرچه میدونم تسکینى براى دردت نیست