هاه، ببینید کى اینجاس
یک عدد مگى خسّه با ذهنى بس مشغول و مغشوش و اینها... نمى خواستم نصفه بمونه ماجرا و قصد داشتم مختصر و مفید فرداش براتون بنویسم که نت نداشتم و اسیر دندون پزشکى و دکتر پوست و ... بودم، صبح تا ظهرم در حال بدو بدو در دانشگاه! نمازامم آخر وقت می رسیدم بخونم و وقتی می رسیدم اتاقم دیگه روح کی کِیِش نبود از بدن جدا شه و خسگى در کنه :دى
یه مشت خبر بدم و برم
١ کاراى پایان نامه م الحمدلله داره پیش میره و از این بابت بسی خوشحالم
٢ این ماه زیاد کار کردیم و زیادم خسته شدیم، اما بزرگتر شدیم و یاد گرفتیم چى کارا کنیم براى درست کار کردن
٣ از همه براى خودم مهم تره...
من شاغل شدم! حالا یه شغل بیرون از خونه اى دارم که زمان زیادى ازم میگیره... باس کمکم کنید که از دستتون ندم و اینجا رو زنده نیگه دارم لا به لاى کار و کار و کار...
مبارک باشه مگهان جونم
شیرینی میخوایم
ممنونم نل
چى مى خواى حالا؟
مبارک باشه شاغل شدنت:)
منم یه ماه پیش شغل دار شدم :)
خیلی ممنون
مبارک شما هم باشه خیلی
من شک دارم هنوز یه کم