مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

آرزوهای بزرگم لطفا به من برسین

این روزها بیشتر از پیش به خوبی های تجرد و تنهایی فکر می کنم و هی برای خودم نگران تر میشم. اگر حالا زن یک خونه بودم و این احساسات می اومد سراغم چی؟ وای هیچ حسی بدتر از این نیست.

خدایا شکرت که نجاتم دادی از این عذاب... خدا برای دشمنم نخواد الهی، خیلی بد و سخته تصورش حتی:( 


ازدواج اتفاق نیک و خوبیه، اما نه برای من... برای دیگران انشالله که هست، متاسفانه یا خوشبختانه من دنبال چیزی هستم که اون چیز ازدواج نیست، هر آدمی تو زندگیش رسالت و هدفی داره و هدف من چیزی فراتر از تاهله، البته که میدونم اگر روزی به چیزی که می خوام برسم برای آینده م بالاخره تصمیم میگیرم... خدای مهربونم منو ببخش که به حرفات گوش نمیدم! ولی درکم کن و منو به خواسته های مهم دیگه م برسون، من نه شوهر خوب می خوام و نه پولدار... من می خوام تنهای تنها به خیلی چیزایی که دوست داشتم و دارم برسم. ضمن اینکه دوست دارم تفریحاتم پس مواظب آرزوهام باش

نظرات 7 + ارسال نظر
x 1395/10/28 ساعت 20:49

میدونی مگی ؟ بعضی وقتا به این فکر می کنم که گاهی چقدر دلم یه بغل ِ مردونه میخواد بعد در ادامه اش به خودم میگم تو ادم زندگی متاهلی نیستی و ارزش چیزایی که بدست میاری خیلی کمتر از چیزایی که از دست میدی پس بی خیال :||

اوم، خوب نمی دونم چی بگم

طلوع ماه 1395/10/27 ساعت 00:25 http://mmnnpp.blog.ir

مگی من خیلی با این پاسخی که به کامنت پریسا دادی موافق نیستم.ورود,به دنیای تاهل ورود به یک مرحله ی خیلی مهم از زندگی آدمه.اگه منظورت از نارضایتی تو دنیای مجازیه شاید دلیلش اینه که ادما معمولا وقت ناراحتی و غم و قصه رو میارن به نوشتن و معمولا حرفایی رو اینجا میزنن که به کسی نمیتونن بزنن.و این دلیل نمیشه که همه ی زندگیشون اینجوریه.مسلما روزهای شاد و اتفاقات خوب هم زیاده تو زندگیشون.تو دنیای واقعی هم تعداد زوج های خوشبخت خیلی خیلی بیشتر از کساییه که مشکل دارن و می نالن از زندگی....
امیدوارم تو مسیری که انتخاب کردی واسه زندگیت موفق باشی وشاد.

اوم... میدونی طلوع عزیز؟
به نظرم احساسات توی دنیای مجازی یجورایی واقعی تره
من البته خیلی آدمای خوشبخت دورم زیاد تر بودن ولی حس می کنم نسلشون تموم شده، ما جوون ها خیلی خیلی بعیده بخوایم راضی باشیم... ممنون واقعا که با دقت و قصد خیر برام کامنت میذاری و وقتی جواب دیگران رو طوری میدم که فک میکنی ذهنم از راست صحیح داره خارج میشه واکنش نشون میدی
خیلی خیلی خیلی ممنونم طلوع عزیزم

mahee 1395/10/26 ساعت 21:39

حالا همچین خدا یه شوهر خوب و پولدار میندازه توو دامنت که خودتم باورت نمیشه. والاااا....
ما که هرچی نخواستیم اونو داد بهمون. خوبه برعکس دعا کنم از این به بعد.

ماهی یچی میگیا! نه مطمئن باش همچین چیزایی نمیندازه تو دامنم... یه چیزای دیگه ای که دوس ندارمو میندازه

مرادی 1395/10/25 ساعت 21:03

حدس میزنم یه روزی پشیمون میشین ...

انشالله راهی که میرم خیرم باشه و پشیمون نشم:)

*زهرا* 1395/10/25 ساعت 19:19

منم دقیقا مثل تو فکر میکنم مگی! البته من 5سالی حدودا کوچیکترم و معلوم نیس تا چندسال اینده هم این نظر رو داشته باشم یا ن. اما درهرحال برات ارزو میکنم ک اگر روزی هم ازدواج کردی فوق العاده ترین همسری نصیبت بشه ک هیچوقت حسرت مجرد بودنتو نخوری. ان شاا.. هرچی ک خیره واست پیش بیاد ^_^

خوب این پنج سال خیلی سنه
من پنج سال پیش خیلی هم مشتاق بودم برای تاهل(!) خیلی هم نه ولی اندک اشتیاقی داشتم و نشون هم داده بودم اشتیاقم رو ولی از نظر مادرم من خیلی بچه بودم و الحمدلله منصرفم کرد:))
همسر فوق العاده؟ من خودم خوب هم نیستم و انتظاز ندارم یه آدم فوق العاده رو مال خودم کنم

پریسا 1395/10/25 ساعت 18:53 http://mylife30.blogsky.com

بهترین تصمیمه گلم.
خیلی دوست داشتم شرایط به عقب برمیگشت.

خیلی جالبه ولی عموم متاهلین که جدا نشدن هم ته دلشون راضی نیستن از اینکه متاهلن و این همیشه برام حس عجیبی داره

اصلا تاهل ترسناکه...

مرگه حتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد