مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

خانواده ی خنده دار ما

ما خانوادگی آدمهای باحال و بامزه ای هستیم، اگر مخالفید خب من هم با شما مخالفم و این با آن در... چون ما اساسا بانمک هستیم و اتفاقات خنده دار پیگیر ما... روزانه هزار و شونصد تا اتفاق خنده دار برای تک تکمان رخ می دهد و بعد شبها در دور همی های خانوادگی تک تک خاطراتمان را برای هم بازگو می کنیم. یکی از اینها تفاوتهای لحنی، گویشی و خطاهای زبانی هستند و چقدر هم همگی دوستشان داریم.


مثلا دایی می گوید رییس جدیدشان لهجه و لحن جالبی دارد و آخر افعال جمله ش یک عدد ی و آ می گذارد. مثلا می گوید آقای فلانی من از همین محصول پیشتر گرفته بودمیا، به بچه ها هم گفته بودمیا... و بعد مدتها ما همگی به لحن و لهجه ی آن مفلوک در خانه صحبت می کنیم تا روزی از سرمان بیفتد. تازه آن روز ممکن است سالهااا بعد باشد، مثلا پسوند "شون" را از همسایه ی مازنی دزده ایم و به یادگار داریم و میگیم بریم خونه ی مائده شون؟! :دی چون آنها اینطور می گفتند. یا همسایه ی خرم آبادی و لکمان هربار ما را جلوی در خانه میدید می گفت خواهش می کنم بفرمایید داخال و به این طریق از ما دعوت می کرد به داخل منزلشان برویم و ما هنوز که هنوز است وقتی کسی می آید جلوی درب خانه مان با لحن آن بانوی بزرگوار می گوییم بفرما داخال و یا ما سالهاست شیر موز را چیز دیگری می خوانیم چون همکار قدیمی صومعه سرایی بابا به شیر موز چیز دیگری می گفت که احساس می کنم ممکن است بی جنبه ها به منظوری که نباید بگیرند و اینجا نمی گویم که چه می گفته و ما حرفش را دزده ایم و حالا همه ی خاندانمان شیرموز را به آن اسم می شناسند دیگر. یا همه مان می دانیم دعوا فعلش گرفتن نیست ولی جز من همه در خانه دعوا گرفتن را به دعوا کردن ترجیح داده و به رسم گیلک زبان ها دعوا را می گیرند جای اینکه بکنندش ولی من می گویم حقش نیست که دعوا را بگیریم و حقش است که دعوا را بکنیم. یا از اذان بگویم که همه می دانند اذان را نباید زد و اصلا چقدر اذان و قرآن را باید ارج نهاد منتهی ترجیح می دهند وقتی صدای اذان را می شنوند بگویند اذان زد مگی؟ اذان زد؟ و البته که می دانند اذان را می گویند و نمی زنند، دقت کرده ام و دیده ام که در میان گفته ی همه ی دوستان رشتیم اذان را می زنند و دعوا را می گیرند و این حقیقتی بس خنده دار است. از ترک زبانها هم بگویم که گاهی ترجیح می دهند جای پیاده شدن از ماشین بگویند از ماشین میفتم یا همچو چیزی؟

خیلی خوبیم ما، دوس داریم خودمون ایرونی ها رو با این الفاظ عتیقه پتیقه ^-^

 

 

یکی از اقوام خیلی نزدیکم به قاچ کردن می گوید خاج کردن و آن یکی فامیل نزدیکم به پلاستیک فریزر می گوید کیسه fereyzer و دیگر فامیلهایی که یک رگشان به انزلی بر میگردد به تیغ ماهی می گویند سیخ ماهی =))) شما هم اگر از این بامزه ها دارید بگویید که وارد دایره لغات خانوادگیمان کنیمتان:دی


+ بسیار سرم شلوغ است و پست هم جهت ثبت و اندکی در کردن خستگی نگاشته ام ؛)

نظرات 28 + ارسال نظر
کیانا 1395/08/07 ساعت 11:39

سلام!
راستش من یه مدتیه خواننده وبلاگتون هستم ولی از نوع خاموش!ولی بحث اینقدر جالب شده بود که دیدم نمیتونم روشن نشم...خلاصه که عرض ارادت!
به عنوان یه متولد و بزرگ شده ی اصفهان و دارای اصلیت خراسانی و ساکن مشهد انواع و اقسام این چیزا برام اتفاق افتادهالبته یه جورایی از اینجا مونده و از اونجا رونده شدم.نه مشهدی رو درست بلدم نه اصفهانی رو!ولی یکم از هر دو بلدم
اصفهان که بودیم دوستام که اذیتم میکردم میگفتم:کخ داری مگه؟دوستان هاج و واج نگام میکردن...الانم که مشهدم وقتی اذیتم کنن میگم آکله بیگیری!بازم هاج و واج نگام میکنن.

چقدر بامزه:))
ممنونم از روشن شدنتون دوست جان گرامی تازه:دی

آنا سنندجی 1395/08/06 ساعت 01:13

خرم ابادی ها لک نیستن لرن! لر با لک فرق داره! قطعا همسایه تون از شهر های اطراف خرم اباد بوده

همسایه ی ما لک بود، شاید اصالتا اهل جای دیگه ای بودن ولی به ما گفته بودن خرم آباد

میس هیس 1395/08/05 ساعت 00:10

خودم تهران دیگه :)) اصالتن ترکیم البته.

:))) هان اصالت مهم است:دی

عاطی 1395/08/04 ساعت 01:57

ن مگی جان ما ب کوچیک میگیم کوچکو ولی این کلمه رو کلی خندیدم بهش ما نمیگیم حداقل شهر ما
راستی من خوانتده همیشه خاموشتون بودم منتها بحث باز شد منم نظرم اومد

کوچکو:دی
ممنونم که روشن شدی عزیزم

خواننده خاموش 1395/08/03 ساعت 22:46

یک شون و یک مازندان
من این شونمون روخیلی میدوستم

:)))))) من خنده م می گیره از شون گفتن:دی

mehra 1395/08/03 ساعت 01:15 http://paeize-por-rang.blog.ir

کامنت السا رو که دیدم تیکه های عجیب خودمون یادم رفت!!:دی
چند سال پیش وقتی تازه وبلاگ شاذه رو میخوندم چُم افتاد رو زبونم...چند وقت پیش در جواب یکی از اقوام که اصفهان زندگی میکنه گفتم چُم...اونجا بود که فهمیدم اصفهانیا هم یه چنین چیزی دارن...اونا میگفتن "چُم والا"!

من یه عادت موزخره!ای دارم که وقتی یه چیزیو میشنوم یا با کسی صحبت میکنم که لحنش یا اصطلاحاتش خاصه،تو سیم ثانیه،یعنی دقیقا سیم ثانیه،حرف زدنم مثل اون میشه(وقتی استندآپ کمدی های ژوله رو میدیدم،تا سه ماه حالت اون حرف میزدم!!!)خلاصه اینکه اصطلاحات باحالو زود وارد لغت نامه ام میکنم!

مثلا،مثل اصفاهانیا به لب آب میگم "لبی آآآآآب"...اونا آ رو کلی میکشن واسه همین خیلی باحال میشه:)))

یا مثلا گهگداری محض فان!میرم رو شبکه ی عربی و مثل عربایی که میخوان فارسی صحبت کنن و به جای خودم میگن خودش!!و کلا خودشونو سوم شخص حساب میکنن،حرف میزنم...
یادمه یه راننده سرویسی داشتیم میگفت من شما رو مث دخترای خودش دوست دارم!!:دییی
یبارم تو شهر بازی یکی ازمون پرسید:خودش باید بره بلیط بگیره!؟

لهجه ی کرمانشاهیا رو هم دوست دارم....
میتانی...میداانی...خیلی آ استفاده میکنن...خیلی خوبه:)))

وااااای پاره شدم از واژه ی موزخره

رشتیا می خوان بگن یکیو به سخره گرفتم، میگن فلانی رو مسخره دزگا(دستگاه!!!)کردیم=))))

مطهره 1395/08/02 ساعت 23:54 http://aban19.blogfa.com

ما مازندرانی ها شون مون خیلی معروف شده ، به نظرم این سریال پایتخت و نقی شون هم بی تاثیر نبود
یه سری از دوستای منم میگن دعوا گرفتن ! یا مثلا میخوان بگن طرف خیلی اهل دعواست میگن دعوا گیر داره :))))))
تازه در مواردی من خودم شنیدم ، بعضیا خنده هم میکنن

ما بچه بودیم این شون شما رو دزدیدیم از همساده هامون:))))
خنده کردن هم خیلی باحاله=))))

سیاهچاله 1395/08/02 ساعت 20:15

=))
مگی ما توی کرمان به "خارگل"و "تیغ ماهی" میگیم سیخ گل و سیخ ماهی:-D
به خیار هم میگیم خیارسبزه:-D دلیلش هم اینه که به "خربزه" گاهی میگیم "خیار" و برای تمیز دادن این خیار و اون خیار به اون یکی میگیم خیار سبزه:-D

حدودا پنج دقه خندیدم.... به خیاااااااار=)))
آخه خیار سبزه=))))))))))))؟! وای اون خربزه پرپرم کرد. هوف

پس خانوادگی باحالین شما! خیلی هم خوبه.
فامیل همسر من گاهی به آدم بی حال و خسته میگن پچول و به پلاسیده میگن چلسکیده که از لهجه کاشانی هاس. منم خوشم اومده استفاده می کنم گاهی!

:دی
ما خیلی خوشحالیم جای شما خالی:دی
چه بامزه:))

میس هیس 1395/08/02 ساعت 13:18

من وقتایی که از شهر دانشگاه برمیگشتم خونه تا چند روز لهجه های مختلف از جای جای وطنم تو حرف زدنم مشخص بود
هم اتاقی هام میگفتن لهجه ی تهرانی داری و تو یه تایمی همش فکر میکردن دارم کلاس میذارم ، بعدتر فهمیدن که سبکم این مدلیه و قصد ناز و عشوه اومدن و لوس شدن ندارم
اواخر ترم پیش اما مامانم شاکی بود ازم ، فکر کن ترکیبی از لهجه های عربی و رشتی و خوزستانی و نیشابوری و مشهدی و همدانی و ترکی و ..... :))
البته الان خیلی بهتر شدم ، اون اوایل لهجه پذیریم خیلی زیاد بود ، الان زیاد تحت تاثیر قرار نمیگیرم به جز اصطلاح های خیلی خاص که خودم دوست دارم بگم :دی

خودت کجایی خواهر من؟
آقا منم همینقدرررر تاثیر پذیرم، خیلی ته لهجه های مختلف دوستای نزدیکم رو زود می گیرم=))

مروئه 1395/08/02 ساعت 12:54

والا راستش من غیر زبان فارسی واقعا به سختی میتونم متوجه لهجه ها بشم و این خیلی بده وقتی شخصی با لهجه صحبت میکنه من بر بر نگاهش میکنم و نمیفههم اصلا و ابدا
و در مورد صحبت کردن خودهم روایتها شنیدم مثلا در تلفظ حرف سین قریب به اتفاق میکن مگه ارتودنسی داری بعضیا میگن یه بار دیگه بگو بعضیا میگن لهجت چه غلیظ مگه فارسی زبان دومته بعضیا مگین لهجت یه جوریه خلاصه تا با یکی از اهالی مشهد آشنا شدم وتازه اونجا فهمیدم چی به چی مثلا د رمواقع خواب میگن پتو رو خوب بکش بالات یعنی پتو خوب بکش روت مثلا به من گقتن برو جای اون باجه گفتم بله جای باجه یعنی چی گفتن برو پیش اون باجه و دیگه کم کم راه افتادم
ولی خوب جالبه مثلا تلفظ عدد سیزده که یه استاد داشتیم میگفت سینزده واقعا برام جالب بود یا مثلا دیسک که خیلها میگن دیکس یا مسجد که مکن مجد به تشدید میم برام جالبه

سینزده خیلی باحاله رشتیهام میگن، فامیلای بابام شنیدم میگن مثلا
خیلی بامزه شت این تفاوت کاربرد واژگان! بکش بالات=))))))))))))

دختر بزرگه بابایی 1395/08/02 ساعت 10:15

سلام
اینجا که ما ساکنیم به کسی که تو کنکور قبول شده میگن تو کنکور در اومده یا اسمش دراومده
به اسباب کشی هم میگن کوچ کردن
به مدرسه میگن madraseh اینو همسر هم زیاد میگه و بچه ها هم گاهی میگن و من حرص میخورم
شیشه معروف هم که جوکش رو شنیدین دیگه میگن شوشه
مامان بزرگم هم یک بار میخواست بگه فلانی ورم مثانه داره گفت مستانه تا مدتها بعد من فکر میکردم مستانه یک جای دیگه است و چرا اون بنده خدا مستانه اش ورم کرده و مادرجون هم جلوی همه گفت. بعدها فهمیدم منظورش مثانه بوده

واااای چقدر اون حرص خوردن رو درک می کنم، شوور عمه ی منم تحصیل کرده و بسیار باهوش و عزیز و نازه، به از شوور شما نباشه اونم میگه madraseee=)))))))))))

مستانه هم از آدمای کم سواد و حتی آدمای مسن زیاد شنیدم :))

اذر 1395/08/02 ساعت 10:07 http://azar1394.blogfa.com

به ادمی که خیلی پز میده
میگن کم فیس بیا

اینو شنیدم منم:دی :))

نانا 1395/08/02 ساعت 09:50

واضح و مبرهن است که ما شیرازیا به همه چیز وو اضافه می کنیم... درو .... دخترو ... اما به سمنو میگیم سمنی...:)

یه بازی هست به نام وسطی... یا وسطا که دو نفر دو طرف هستند و الباقی رو با توپ می زنن ما به اون میگیم وسطووو... که به نظرم قشنگ تر از وسطی هست...

به مارمولک هم میگیم کلپک kalpok

باز یادم بیاد میگم

من شیفته ی وسطووووووو گفتنتون شدم اصلا=))))))

به بادوم زمینی هم یه چیز باحالی میگین فک کنم=)))

عاطی 1395/08/02 ساعت 02:11

هوم خو ماهم(یه شهری ازکرمان) ب زشت و چرکو میگیم پچل (pachal) و جالبه ک دوست مجازی من ک ااز شهر دیگه اس این رو پچول میخوند و وقتی برای اولین بار ملاقاتش کردم کلی پچول گفت ک من واقعا مونده بود اچی میگی بهم و وقتی گفتش همون کلمه ای ک تو یادم دادی از خنده نا نداشتم دگ...

وای چه خندیدم.
شماها به کوچولو نمیگین چول؟! من اینو شنیدم از کرمونیا آخه =)))

خواننده خاموش 1395/08/02 ساعت 00:34

زبان ما دایره ی لغات خاصی داره اگه بخوای بهش توجه کنی
نه توی زبونمون هست ولی بقولی باید گفت ما خانوادگی دیگه بش عادت کردیم الان زبان ما تقریبا در حال رو ب بهبود میرود قبلا خیلی داغون حرف میزدن :)))
مثلا به میخوای میگفتن مسکاتن:)))
یا نمیخوای میگفتن نمسکاتن:))

کجایی هستی خاموش جان؟
اینا طبیعیه ها ولی ما خانوادگی الکی الکی واژه غلط وارد زبان می کنیم=)))

بریدا 1395/08/01 ساعت 21:51 http://brida.blogsky.com

ما به تیغ ماهی میگیم داسه^_^

داس=)))) :|
صد رحمت به خار=)))))))))

*زهرا* 1395/08/01 ساعت 21:45

جالبه ک من خودم لرم اما ابدا داخال نشنیدم :)))))) احتمالا بخاطر اینه ک توو زبان لکی فقط هست...نه لری!
ما خونواده ی پدریم یه سری کلماتو یه جور خاصی تلفظ میکنن ک موجبات شادی مارو فراهم میکنن همیشه ... مثلا هتل و تونل رو میگن hoteyl و tuneyl :)))))))))) تازه بابام ب مداد میگه madad ب درخت میگه darakht ب لباس میگه labas ب جای کسره فتحه میده :))) البته ما دیگه عادت کردیم ولی رسما زبان فارسی رو زیر سوال برده :)))) کلا ما خیلی باحالیم...خیلی :))) راستی منم یه مدت یه سریالی تلویزیون میداد ب اصفهونی بود..تا مدت ها لهجشونو گرفته بودم! یه همچین موجود بی جنبه ای میباشم :دی !

خب شاید اون خانوم داخال می گفت بابا... همه لرها شاید نگن اصلا و اون اشتباه ادا می کرد واژه رو
منم خیییلی بی جنبه م:))) =)))

مهراوا 1395/08/01 ساعت 20:15 http://mook.blogsky.com

وای من چقدر به این خاننده ی خاموش احساس نزدیکی پیدا کردم
پارچ آب =جک...(جک جز اصطلاحات گویشه البته به نظر من)
لیوان=گلاس
آب=او (هو)
یه چیز جالب تر گویش هاس یه جمله اش الان یادم اومد
هو هه؟ هو ،هو هه
این گویش شانگهای نیستا

هااان من فکر کردم خونوادگی این اسم رو روش گذاشتن بابا:دی
گلاس رو شنیده بودم خیلی خارجیه این واژه تون:دی
ترجمه کنید من زبان چینی بلد نیستم=))

انار 1395/08/01 ساعت 18:49

اکثر اصفهانیا به سیزده میگن سینزده! جالبه خودمون هم اصلا متوجه نمیشیم فقط وقتی بقیه شروع به خنده کردن تازه میفهمیم =)))
بعد تازه فک کن پیش شماره همراه اول اصفهان اکثرا 0913 موقع شماره دادن به یک غیراصفهانی سوژه میشیم همش =))))

من نمیدونستم ولی این ورام نون میذارن وسط سیزده=))) خسلی باحاله از شانستون سیزده پیش شماره تونم هس

Elsa 1395/08/01 ساعت 18:05

چووووووووم
ینی نمیدونم :)))))
البته شنیدم کرمونیا هم از این لغت استفاده میکنن ولی میگن چُم
ما میگیم چوووووووووم :)
هرچی بیشتر یه چیزی رو ندونی چوووووووم طولانی تر میگی :)
میام کلی اصطلاح یادت میدم حالا صبر کن :))

وای من این تیکه کلامم بود سالهااااا البته مدل کرمونیش؛) الحمدلله از دهنم افتاد و دو سالی هست ترک عادت کردم:دی
بیا بیا منتظرم
ما رشتی ها به چشم میگیم چوووم:))

من همه اشو شنییییدم از این و ااوووون
دعوا گرفتن و از هم اتاقی گرگانیم شنیده بودم...

:))
داخاااال آخه؟! داخاااااال؟!

بله کلا شمالی ها میگن دعوا گرفتیم، خیلی هیجان انگیزه اشتراکات زبانی با وجود اون همه تفاوت؛)

خواننده خاموش 1395/08/01 ساعت 16:25

ما توی خونمون یه اصطلاحاتی به کار میبریم قطع آدم از طرز گفتنشم شک داره..
از دسته کلمات جالب و باحال
پارچ آب میگیم جک
به تیغ ماهی میگیم خار ماهی
به آب میگیم او
من همیشه سر لهجه با خانواده بحث دارم من همیشه یعنی بیشتر مواقع از خونه که بیرون میام رجوع میکنم به فارسی کتابی یعنی اصلا برای سلام کردن هم خیلی کتابی گفته میشه ولی پدر بزرگوارمون اینقد منو دعوا میکنه میگه روستایی ها که لهجه تورو میدونن چرا حداقل باهاشون اونجوری حرف نمیزنی میگم پدر جان واقعیت همینه من بیرون از خونه یعنی به ندرت میتونم به لهجه حرف بزنم ولی تا دلت بخواد لهجه میگیرم از بقیه یه مدت توی آخر کلمات همیشه اس بو مثلا حالتون خوبس یعنی یه جورایی از دوست اصفهانیم لهجه گرفته بودم بقیه تا بهم میرسیدن به مسخره میگفتن شما رگ اصفهانیتون گل کرده فک کنم دوباره:)

خار ماهی خیلی خوب بود...
طوووودی اینام مثل شما میگن=))) طودی بیا کجایی؟
منم تاثیر پذیری لهجه م عاااالیه و اگر با ترکها باشم کاملا لحنشون رو وارد گفتارم می کنم:|
خیلی جالب انگیزناک بود. ولی اون پارچ رو چرا میگین جک دقیقا؟ خونوادگیه یا واقعا تو زبونتونه؟

از اقوام ما هم که لر هستن :
میخوان بگن فلانی پیش فلانیه میگن:
فلانی لای فلانیه :گریه

واااااای من با صدااای بلند خندیدم خاله ریزه
وای کااااااش میشد اینو بگم! حیف که نامحرمن نیمی از خانواده و باید به بعضی ها بگم=))

باحالیدا
شما خانوادگی زبان آموزیتون خوبه معلومه!

خیلی زبان آموزیمون خوبه:دی

هانی 1395/08/01 ساعت 14:52 http://hanihastam.blog.ir/

تیغ ماهی :پی

@طودی :دی

سیخخخخخخخ آقا سیخ=)))))

عارفه 1395/08/01 ساعت 14:12

ما هم می گیم کیسه فریزر
ما چیزی که دائما تو خونه حرف و می زنیم و می خندیم مدل حرف زدن دایی و مامانم اینا است
به زَمین می گن زِمین
به شنا می گن شنو
به بهار می گن باهار
سرکه می پره تو گلوشون می گن جست بیخ گلوم

میگین freezer?! Ya fereeeyyyyzer?

بحث کیسه نبودا، بحث واژه ی فریز هست:دی
وای مادربزرگ مادرم به شنا میگفت شنو! جست عالیه:))

ما یه اصطلاحی داریم در زبان اصفهانی که به کسی که زیاد یه چیزی رو انگولک کنه یا سربه سر کسی بزاره میگیم سُک نرو!!!
مثلا اگه کسی که وارد نیست چیزی رو بخواد تعمیر کنه، یا کسی که آشپزی بلد نیست بخواد چیزی به غذا اضافه کنه بهش میگن سُک نرو : )))
یا وقتی کسی خیلی سربه سر کسی میزاره، بازم همین اصطلاح به کار میره، کوتاه و کاربردی : )))))
من گاهی اوقات که حواسم نیست جلویه بقیه میگم و تا مدتها سوژه ی محافلم.

حالا اینکه اینا اصطلاحه و بحثش فرق داره و ابدا ایرادی نداره استفاده ازشون و صحیح هم هست تازه:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد