مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

باباترین...

شاید اگر قرار باشه روزی از غمی بمیرم، از غم نگاه تو باشه... 



+ تب و لرز، سرفه ها و عطسه ها ادامه دار شده اند. 

+ سرماخوردگی هم گناهان آدمی را پاک می کند پس خیلی خیلی شکر و چقدر دوستت دارم سرماخوردگی عزیزم و چقدر خوب است که تو هستی و من عطسه می کنم و تب می کنم و می لرزم و دو روز است غذاهای آدمیزادی نخورده ام. کاش همه ی دردها همینقدر ناچیز بودند اصلا... 


  

اخیرا برای اینکه کمی آرام تر شم بارها به نهج البلاغه و قرآن و آیات پناه بردم، آیا همین کافی نیست که خدا ما رو تو سختی و فشار قرار بده؟ من تا وقتی توی این بحران قرار نگرفته بودم دیدم به زندگی ابدا مثل حالا نبود و ابدا شبها وقت خواب اینقدر عمیق به مرگ، به خدا و به وابستگی های دنیام فکر نکرده بودم، همین که کمی دوست تر شدم با ائمه پس باید باور کنم رنج و عذاب برای من خیر بوده و لازم... 
پس خدایا شکرت، خیلی چیزها رو تو این دو ماه از دست دادیم اما حاضر نیستم با داشته های امروزم عوضشون کنم. من خیلی چیزهای بیشتری به دست آوردم که شاید اثراتش در کوتاه مدت دیده نشه، اما حتم دارم قوی تر از پیش به زندگیم ادامه میدم و شاکر تر... میگم دیده نمیشه چون خیلی دل نازک تر از پیش شدم و خیلی از همه می رنجم، زود فراموش می کنم ولی خیلی سختمه که مدام قلبم می شکنه، امید که خدا نگاهم کنه و دستم رو تو این مورد هم بگیره.

امیرمؤمنان على(ع) مى فرماید: سپاس و ستایش خدایى را که رنج و گرفتارى پیروان ما را مایه ى زدوده شدن گناهان آنان در دنیا قرار داد تا بااین رنجها و بلاها طاعتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.

الحمدلله، الحمدلله، الحمدلله... می خواستی گناه بابامو پاک کنی؟ گناه های ما رو پاک کنی؟  الحمدلله، الحمدلله، شکرت خدا، شکرت... شاید کمی دیر باشه، اما حالا برای مرگ حامد هم شکر می کنمت، مگه نمیگم تو خیرخواه بنده هاتی؟
روزی هزار هزار بار شکر گفتن کمه، می گفتن به اندازه ی توان درد و مصیبت میده، الهی شکر که توان بابام رو زیاد دید، الهی شکر واقعا بخاطر همه چیز و الهی شکر که ما رو لایق دید و عذاب اون دنیامون رو به این دنیامون داد، خدایا از تو بهتر کجا پیدا کنم؟ واقعا من رو هم توانا دیده بودی تو تحمل درد و رنج؟ آخ چقدر خوبه اگه اینطور بوده...

+ امروز به خودم قول دادم زیاد درگیر دنیا نشم، بیشتر به مرگ فکر کنم، لذت ببرم از دنیا و هربار هرجایی رو که می بینم فکر کنم شاید آخرین باری باشه که می بینم. زندگی لعنتی خیلی شیرینه و خیلی سخت، من انگار یاد گرفتم از سختی ها لذت ببرم.
+ از مصیبت های جدیدی که به سرمون اومد یک کلمه هم نگفتم، احساس کردم نه احتیاجی به ترحم دارم، نه مایلم خیلی ها رو غمگین کنم و نه حوصله م می کشه بخونم ما از شما بدبخت تریم، شما خونه و ماشین دارین، شما که خوبین. خیلی دلایل دیگه که باعث شد نگم و در دلم باهاشون کنار بیام. تمام دردها رو کشیدم و حس می کنم هنوز توان رنج کشیدن رو دارم، ولی ای کاش دیگه امتحانات سختت رو برامون نخوای...
+ هر وقت میلیونها تومنتون از زندگیتون رفت نه بخاطر اشتباه خودتون، بلکه بخاطر اشتباهات دیگران، به این فکر کنید که نه حالا ولی 40 سال 50 سال دیگه همه ی اینها رو باید میذاشتید و می رفتید. خدا خیر دید زودتر وابستگی های دنیویتون رو کم کنه، بعد ببینید زندگی چقدر خوب و کیفناک تر میشه براتون... من خیلی از وسیله های اتاقم رو مرتب کردم و وصیت نامه م رو قول دادم تو روز اربعین بنویسم:) مثل حامد که اربعین 94 وصیتش رو نوشت و سال 95 بارش رو بست و از دنیامون رفت، برای همیشه رفت.

نظرات 5 + ارسال نظر
Lena 1395/09/04 ساعت 19:46

بعد از مدتها سلام
میخونمت ولى نمیدونستم نظر بذارم بهتره یا نه
ایشالا که ١٢٠ سال عمر با سلامتى و سربلندى و شادى و موفقیت داشته باشى.
این پستتو که خونده بودم همش تو ذهنم بود منم این کارو بکنم با وسیله هام
باعث شدى بعد سالها پشت گوش انداختن بالاخره بنویسم وصیتنامه ام رو، البته چیز خاصى ندارم اما به عنوان نامه خداحافظى خوبه.
مرسى :*

عزیزم دلم
" به راستی که پس از هر سختی آسانی ست"

انشالله، حتما همینطوره، حتما

مرضیه 1395/07/26 ساعت 21:13

واقعا پاکی تو مگی
ببخشید مرتب کردن وسیله ها یعنی چی؟ من عاشق جمله حضرت علی ع شدم

اصلا اینطور نیست.
پاک؟
یعنی چیزهایی که باید رو دور ریختم، چیزهایی که باید می بخشیدم رو بخشیدم، و همه چیز رو مرتب کردم و در واقع سعی کردم از خیلی هاشون دل بکنم و فکر کنم در نبودم چی به کی برسه:)

مینو 1395/07/26 ساعت 20:48 http://minoo1382.blogfa.com

خیلی حال خوبی داشت این پستت دخترجان....

ممنون مینوی نازنینم، الهی غم نبینید:)

سلام...
علاج سرماخوردگی خوابه و خوابه و خواب برای من... یعنی معجزه میکنه خواب برام...
استراحت کن
مراقب خودت باش خیلی...
میگن نوشتن وصیت نامه عمر رو طولانی میکنه... وصیت نامه نوشتی لطفا تکلیف اون ۹۸۰ ت رو مشخص کن... :))
خیلی آدم پستیم که تو پست غمناک قلقلکت میدم ها :/

سلام
اگه بتونم چشم واقعا خیلی کار هست و هرچقدر بخوام بخوابم باز باید پاشم و کارامو بکنم.
واسه حامد که 9 ماه طولانی شد عمرش، بعد نوشتن وصیت 9 ماه زنده بود:دی
بیشتر از 980 دارم، دلت بسووووزه... :)))
اموال منقول و غیر منقولم رو همه رو به خواهرم می بخشم پس از مرگم؛)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد