مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

من کم به آرشیوم بر می گردم و می خونم :)

دارم آرشیو مهر پارسالمو می خونم، بمیرم واسه خودم چقدر پارسالم خوب بود و خوشحال بودم:دی بی خودی خوش بودما، نه کسی دوستم داشت نه هیچی الکی الکی واسه خودم هیجان می ساختم بس که خلم!!!

تازه نی نی دختر عمه، (همونی که داییش فوت کرد) پارسال مهر پا به دنیای ما گذاشت و زندگیمونو گشنگ پشنگ کرد. آقا من از ماجراهای ولیمه ی مکه ی مامانم اینا خیلی خوشم میاد و هربار یادش میفتم کلی حالم خوب میشه، اندازه ی یک ماه هیجان داشت اون شب:دی


بعد پست چیچینیمیتو رو در این ماه زیبا نگاشته بودم و از دیدن اینم قند در دلم آب شد، هرچند که خیییلی وقته کسی بهم نگفته چیچینیمیتو! هونصد بار امشب خوندمش و ذوق خرکی کردم و نیشم وا شد هی...


پارسال هانی رو از زیر قرآن رد کردیم با خواهرم دوتایی و راهیش کردیم، چگد عجیب بود! حس بچه داری داشتم و مسولیت بسیار بزرگی بود که یک ماه بهم محول کردن و شکر از پسش بر اومدم:دی


این ماه مهر مثل سال 93 دردناک داره می گذره، یعنی یکی دو تا خبر خیلی بد و مسخره همین اولاش شنیدم که زندگیمو مچاله تر کرد ولی زود خودمو جمع و جور کردم و مطمین تر شدم نباید به کسی اعتماد کنم، جالبه مرداد 93 رو هم دوس نداشتم! ولی سعی می کنم زبون درازی کنم به اتفاقای بد و سخت کوشانه بخندم  و خانواده جان رو بخندونم. راستی نمیشه امسالم تاسوعا تهران باشم؟! آخ چقدر خوب بودا لعنتی... امسال تولد نی نی یک ساله مون میفته تو تاسوعا، عزادار بودیم ولی فک کرده بودیم مامانشو مجبور کنیم با کیک ازش عکس بگیریم اقلا که اونم تو این روزا افتاد و احتمالا نذری داریم امسال... هعی... این روزا وقتی مثلا از خاطرات خنده دار میگیم و می خندیم بعد مثلا میگیم یاد آخرین سفر فلان جامون بخیر من یهو می مونم و میگم یعنی واقعا دیگه نیست؟! تموم شد؟ افتاد مرد؟! تو کربلا نمرد اومد اینجا مرد؟! و خیلی ابلهانه می زنم زیر گریه، خدایا امتحان سختیه، نذار شرمنده ت شم و کمکم کن... کمکمون کن، خیلی نگاهت بهمون باشه خدا جان، خیلی عزیز دلم

نظرات 4 + ارسال نظر

در مورد پارسال نوشتید "نه کسی دوستم داشت" مگه امسال خبریه؟!
آرشیواتون رو منم یادمه البته بیشترشون رو!

=)))))))))
چی بگم؟ اگر داره امسال باید خودش بگه، کسی تا به امروز همچو چیزی نگفته
خیلی جالبه که آرشیوامو یادتونه :)

مگی منم گاهی میرم پست های یکی دوسال پیشو می خونم.
از آدمایی نوشته بودم که هیچ وقت فکر نمی کردم از دستشون بدم.
گاهی شاد می نوشتم و کم پیش میومد که غمگین بنویسم.

برات آرزوی بهترینا رو دارم

امیدوارم انتهای این ماه و فصل پاییز امسال پراز خاطرات خوب باشه مگی جان

امان ازاین آرشیومطالب...
وبتون عالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد